چهارشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۸

3

ديروز رفتم شركت قبلي تسويه حساب و يه پولي دستم اومد كه تونستم يك كلاس اسم بنويسم و همون موقع و بدون فوت وقت رفتم بانك و پول رو واريز كردم و بعدش هم رفتم موسسه و اسم نوشتم براي يكي از درس هاي رشته مديريت ... صنايع رو هم بي خيال شدم چون خيلي وقته كه در جريان درس هاش نبودم و يادم نمي اومد چي به چيه !! از اونجا هم رفتم براي خودم يك دفتر با جلد قرمز ، يك جامدادي استدلر قرمز ، چهار تا روان نويس آبي و سبز و بنفش و صورتي و يك ماژيك لايتر بنفش خريدم و البته يك دفتر لغت براي زبان انگليسي ...
خوشحالم و خالم خوبه ! خيلي اميدوارم كه امسال قبول بشم . ديروز چشمم يك كيف و يك جفت كفش رو خيلي گرفت اما خب پول كه نداشتم بخرم و به خودم هم وعده ندادم كه مي خرم و گفتم اگر مارشال بهم پول داد مي رم براي آزمون هاي آزمايشي ثبت نام مي كنم و خرج اين چيزها نمي كنم ...
پارسال از كيش يك MP4 آي پاد چهار گيگ خريدم و به خيالي كه ماركش معروفه و خراب نمي شه اما زهي خيال باطل ... بار سومي كه زدم به شارژ ديگه روشن نشد و هر جا هم بردم گفتن تعمير نداره و چون خيلي گرون گرفته بودم دلم هم نمي آد يكي ديگه براي خودم بخرم ... حالا به همسر گرامي خواهرم سپردم كه يك چيز معمولي كه فقط توانايي ضبط صداي منو داشته باشه برام بخره ... كلا مدل يادگيري من شنواييه و بينايي و تمركز و اينها هيچ فايده نداره و من بايد درس رو بلند بلند بخونم و صدامو ضبط كنم و بعد چند بار گوش كنم كه يادم بمونه !!!
امروز و فردا هم به امر مقدس خانه تكاني مي پردازيم تا از شنبه فقط درس بخونيم :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر